فصلنامه سیاستهای مالی و اقتصادی سال چهارم شماره 14 تابستان 1395 صفحات 151-170 بررسی تأثیر جهانیشدن و آزادسازی تجاری بر رشد بهرهوری کل عوامل در کشورهای گروه MENA و مسلم EU15 1 انصارینسب مدرس گروه اقتصاد دانشگاه ولیعصر )عج( رفسنجان moslem_albu@yahoo.com سیمین نامداری کارشناسارشد اقتصاد دانشگاه ولیعصر )عج( رفسنجان )نویسنده مسئول( namdari.s1991@gmail.com امروزه بهرهوری بهعنوان یک فرهنگ و چشمانداز در تمام حیطههای کار و زندگی بشر مطرح و منشأ پیشرفت و توسعه اقتصادی است. با توجه به روند جهانیشدن و عضویت تجارت جهانی این پژوهش در تأثیر جهانیشدن و آزادسازی تجاری بر رشد بیشازپیش کشورها در سازمان بهرهوری کل عوامل دو گروه 12 کشور خاورمیانه و شمال آفریقا )MENA( و 15 کشور عضو اتحادیه اروپا )EU( را در دوره زمانی )2000-2013( با استفاده از روش پانل دیتا با اثرات تصادفی بررسی نموده است. نتایج حاکی است که جهانیشدن و آزادسازی تجاری تأثیر مثبتی بر بهبود رشد بهرهوری در هر دو گروه داشته اما ضرایب برای کشورهای عضو اتحادیه اروپا بزرگتر از کشورهای گروه MENA است. بهعبارت دیگر افزایش درجه آزادسازی تجاری و جهانیشدن کمک بیشتری به ارتقای رشد بهرهوری در کشورهای اتحادیه اروپا نسبت به کشورهای گروه MENA داشته است. طبقهبندی.C23, D24, F41 :JEL واژههای کلیدی: رشد بهرهوری MENA و EU15 روش پانل دیتا. کل عوامل جهانیشدن آزادسازی تجاری کشورهای گروه * تاریخ دریافت: 1395/1/11 تاریخ پذیرش: 1395/3/3
152 فصلنامه سیاستهای مالی و اقتصادی شماره 14 1. مقدمه اصطالح جهانیشدن اقتصاد که ناظر به همگرایی اقتصادی و رفاهی است بیانگر همگنسازی قیمتها تولیدات دستمزدها قیمت داراییها و در سراسر جهان غیره بهعبارت یا دیگر یکپارچگی و ادغام اقتصادهای ملی با گسترش تجارت و اقتصاد بازار آزاد میباشد )کلباسی و جالئی 1381(. )IMF( جهانیشدن را رشد وابستگی متقابل اقتصادی کشورها صندوق بینالمللی پول 1 در سراسر جهان از طریق افزایش حجم و تنوع مبادالت کاال و خدمات و جریان سرمایه در ماورای مرزها و همچنین از طریق پخش گستردهتر و سریعتر تکنولوژی میداند. جهانیشدن پدیده نوظهوری نیست بلکه فرایندی است که همگام با افزایش آگاهی انسان نسبت به خود و محیط طبیعی و اجتماعی از آغاز تاریخ وجود داشته است. این فرایند از جنگ جهانی دوم به بعد با رشد تجارت جهانی افزایش تحرک سرمایه در سطح بینالمللی مهاجرت نیروی کار و کاهش موانع تجاری بر اساس قراردادهای بینالمللی شکل دیگر و سرعت بیشتری پیدا کرد و در سالهای اخیر هم با سرعت فزاینده دانش و فناوری شتاب بیسابقهای گرفته است. در میان تعریفهای مختلف از جهانیسازی ادغام اقتصادها از راه بازارهای میان مرزها نیز مورد توجه قرار گرفته است )حضارمقدم و عبدلی 1392(. از نظر گیدنز )1990( جهانیسازی بهصورت فرایندی دیالکتیکی تعریف میشود که روابط اجتماعی را در سطح جهانی چنان تشدید میکند که وقایع محلی تحت تأثیر حوادثی قرار میگیرند که کیلومترها دورتر اتفاق میافتند و بالعکس. دو نیروی اصلی برای جریان آن آزادسازی اقتصادی و کاهش هزینههای حملونقل و ارتباطات است. آزادسازی اقتصادی از میان برداشتن کلیه تخریبها محدودیتها و سدهایی است که معموال سیاستگذاران و اربابان سیاست طی زمان سر راه حرکت طبیعی متغیرهای کالن اقتصادی در بازارهای اقتصادی ایجاد میکنند )حضارمقدم و عبدلی 1392(. بنیاد هریتیج که از معتبرترین مؤسسات بینالمللی است آزادی اقتصادی را معیاری میداند که طبق آن افراد آزادند به تولید توزیع و مصرف کاالها و خدمات بپردازند. به عقیده طراحان 1. Inernaional Moneary Fund
بررسی تأثیر جهانیشدن و آزادسازی تجاری... 153 این شاخص از آنجا که آزادی بهعنوان نبود الزام فشار یا محدودیت در انتخاب عمل است و اقتصاد با تولید توزیع و مصرف کاالها و خدمات مرتبط میباشد میتوان آزادی اقتصادی را بهصورت نبود تحمیل یا محدودیت بر تولید توزیع و مصرف کاالها و خدمات تعبیر کرد )جانسون و همکاران 1379(. آزادسازی اقتصادی از ابعاد نظری و تجربی حیطههای متفاوتی را مورد بررسی قرار میدهد که عبارتند از: آزادسازی قیمتی آزادسازی مالی آزادسازی تجاری آزادسازی نرخ ارز آزادسازی سرمایهگذاری آزادسازی حساب سرمایه و بخش مالیه )حضارمقدم و عبدلی 1392(. تجربه کشورهای مختلف نشان میدهد وضعیت اقتصادی کشورهای دارای اقتصاد باز بهمراتب بهتر از کشورهای دارای اقتصاد بسته است. مطالعات بسیاری در زمینه بررسی اثرات آزادسازی اقتصادی بر متغیرهای اقتصادی از جمله بهرهوری کل عوامل تولید انجام گرفته است. بهرهوری معیاری برای ارزیابی عملکرد بنگاهها و تعیین میزان موفقیت یا ناکامی در رسیدن به اهداف بنگاه با توجه به مصرف منابع بوده و بهعنوان مهمترین شاخص در ارزیابی عملکرد دارای عملکرد وسیعی است )صمصامی و داغمهچی فیروزجایی 1391(. بهرهوری به دو صورت بهرهوری جزئی و بهرهوری کل عوامل تولید قابل محاسبه است. بهرهوری جزئی برابر است با ستانده ناشی از یک واحد نهاده در یک زمان. اشکال استفاده از این شاخص در تحلیل بهرهوری یک بنگاه این است که آثار دیگر عوامل در فرایند تولید نادیده گرفته میشوند و تغییرات ایجاد شده در سایر نهادهها را مربوط به یک نهاده ویژه میداند اما بهرهوری کل عوامل تولید با توجه به این واقعیت که همه عوامل تولید از نظر اقتصادی کمیابند شاخصی است که ثمربخشی نسبی یک مجموعه از نهادهها را در تولید یک یا مجموعهای از محصوالت برای حاالت گوناگون محاسبه کرده و بهبود نسبی عملکرد بخش یا واحد تولیدی را در طول زمان نشان میدهد )نیگم و کوییلی 2001(. پایین بودن بهرهوری تولید جامعه را با مشکالتی مانند افزایش بهای تمامشده تولید عدم توان رقابتی در بازارهای جهانی و کاهش کیفیت کاالهای تولیدی مواجه میک دن )صمصامی و داغمهچی فیروزجایی 1391(.
154 فصلنامه سیاستهای مالی و اقتصادی شماره 14 انسان از دیرباز در اندیشه استفاده مفید و کارا و ثمربخش از تواناییها امکانات و منابع در دسترس خود بوده است. در عصر کنونی این امر بیش از هر زمان دیگری مورد توجه جدی قرار گرفته است. محدودیت منابع قابل دسترس افزایش جمعیت و رشد نیازها و خواستههای بشری باعث شده که دستاندرکاران عرصه اقتصاد سیاست و مدیریت جامعه و سازمانها در همه کشورها بهویژه جوامع صنعتی افزایش بهرهوری در همه بخشها را در اولویت برنامههای خود قرار دهند زیرا بهرهوری هنگامی که در راستای رعایت مصالح انسانی و اقدام به تأمین حقوق انسانها مورد توجه واقع شود خود به یک ارزش تبدیل شده و بسیاری از موانع پیشرفت را از پیش پا برمیدارد. در نتیجه سطح فقر کاهش مییابد حقوق انسانی سطح دستمزدها و کیفیت زندگی شغلی و در کل رفاه جامعه ارتقا مییابد )محمدوندناهیدی و جابری- خسروشاهی 1389(. پس باید اقداماتی در جهت رشد بهرهوری انجام شود. مطالعات تجربی نشان میدهد که آزادی اقتصادی میتواند به افزایش بهرهوری کل عوامل کمک کند. در این تحقیق به بررسی اثر جهانیشدن و آزادسازی تجاری بر رشد بهرهوری در دو گروه کشورهای MENA و EU15 در دوره زمانی )2000-2013( با استفاده از روش پانل دیتا پرداخته میشود. در این راستا بخش دوم مقاله به ادبیات موضوع و مرور سوابق تجربی اختصاص دارد و در بخش سوم الگوی مورد نظر معرفی و در بخش چهارم به برآورد و تحلیل نتایج آن پرداخته خواهد شد. در بخش آخر نیز نتیجهگیری پژوهش آورده میشود. 2. ادبیات موضوع 1-2. مبانی نظری بهرهوری مهمترین عامل در راه رسیدن به رشد اقتصادی مستمر کشور است بنابراین جهت دستیابی به رشد اقتصادی درونزا و پایدار و افزایش رشد بهرهوری کل عوامل در رشد اقتصادی به شناخت علمی از عوامل مؤثر بر بهرهوری کل نیاز است زیرا شناخت علمی و جامع از عوامل مؤثر بر بهرهوری کل عوامل میتواند در برنامهریزیهای اقتصادی نقش حائز اهمیتی ایفا نماید. بهرهوری کل عوامل کشور بستگی به جریان سرمایهگذاری مستقیم خارجی تجارت بینالملل درجه باز بودن تجارت خارجی کشور با کشورهای صنعتی و سرمایه انسانی دارد )شاهآبادی 1386(.
بررسی تأثیر جهانیشدن و آزادسازی تجاری... 155 امروزه بهرهوری به ثروت ملل تبدیل گردیده و ارتقای مستمر آن بهعنوان شرط بقای نظامها شناخته شده است. ارتقای بهرهوری در کشورها منوط به اعمال سیاستهای مناسب است. یکی از سیاستهای مؤثر بر بهرهوری سیاستهای تجاری است )صمصامی و داغمهچی فیروزجایی 1391(. سیاستهای آزادسازی تجاری عامل مهم در رشد بهرهوری میباشند و مطالعات کل تجربی بیانگر آن است که توسعه صادرات و واردات ناشی از آزادسازی تجاری میتواند به افزایش بهرهوری کل عوامل کمک کند و آزادسازی تجاری موجب ایجاد فضای رقابتی برای صنایع داخلی از طریق توسعه تکنیکهای تولید جدید یا استفاده کارا از عوامل تولید میشود و همچنین موجب انتخاب وسیعتری در مورد کیفیت باالی نهادههای پایینتر برای فعالیتهای اقتصادی شده که این امر موجب )شاهآبادی 1386(. بهرهوری واسطهای کل عوامل با قیمتهای میشود به لحاظ نظری و تئوریک تأثیرگذاری جهانی شدن بر بهرهوری عوامل تولید از چند جنبه قابل بررسی است. آزادسازی تجاری با افزایش رقابت بین بنگاهه یا بر شرکته یا تجاری داخلی و خارجی غیرکارای داخلی فشار میآورد تا هرگونه اتالف منابع را برطرف سازند و از صرفههای مقیاس بهرهمند گردند و در نتیجه بهرهوری کل عوامل تولید در بنگاهه یا داخلی افزایش مییابد. از سوی دیگر آزادسازی تجاری از طریق افزایش واردات کاالهای واسطهای و انتقال دانش و فناوری ظرفیت اقتصاد را برای جذب فناوریه یا به رشد سریع بهرهوری منجر میشود )نیشیمیزو و پیگ 1991 مؤثرتر تولید و هریسون 1996(. افزایش میدهد و از سوی دیگر تجارت خارجی سبب تغییر تخصیص منابع از بخشها و صنایع با بهرهوری پایین به صنایع با بهرهوری باال میشود و منابع را به سوی فعالیتهایی هدایت میکند که بیشترین بهرهوری را دارند ( جن ارزاده و تمناییفر 1390(. به بیان حضارمقدم و عبدلی )1392( آزادسازی تجاری اصطالحی است که بیانگر حذف کامل یا جزئی سیاستها یا سوبسیدهای دولتی در جهت تأثیرگذاری عکس بر تجارت است و در شکل کاهش موانع بر سر راه واردات و صادرات کاالها و خدمات ظاهر میگردد.
156 فصلنامه سیاستهای مالی و اقتصادی شماره 14 در دهه 1990 نظریهپردازانی همچون وایا و همکاران )2004( و رومر )1992( الگوهای متفاوتی را در زمینه تجارت-رشد ارائه کردهاند که بر اساس آنها آزادسازی تجاری از طریق افزایش تنوع و کیفیت نهادههای واسطهای و گسترش دانش و آثار یادگیری از طریق عمل و افزایش اندازه بازارها رشد اقتصادی را تحریک آزادسازی تجاری از طریق رشد همکاران 1391(. بهرهوری میکند. این الگوها پیشبینی کردند که آثار مثبتی بر رشد اقتصادی دارد )نجارزاده و در فرضیه سنتی نئوکالسیکها آزادسازی تجاری از طریق تخصیص بهینه منابع فقط به افزایش سطح بهرهوری منجر میشود در حالیکه در دورههای بعدی حامیان راهبرد توسعه صادرات بر آثار مثبتی که تجارت آزاد بر نرخ رشد بهرهوری میتواند داشته باشد تأکید میکنند. رومر )1995( معتقد است اگر در پی آزادسازی تجاری رشد بهرهوری افزایش یابد منافع حاصل از تجارت بهمراتب بیش از منافعی است که در نظریه سنتی تجارت حاصل میشود )نجارزاده و تمناییفر 1390(. نیشیمیزو و پگ )1991( در بررسی رابطه آزادسازی تجاری و بهرهوری تبیین رابطه مثبت آزادسازی تجاری و بهرهوری بیان میکنند که آزادسازی تجاری با افزایش رقابت بین بنگاههای تجاری داخلی و خارجی بر شرکتهای غیرکارای داخلی فشار میآورد تا هرگونه اتالف منابع را برطرف سازند و از صرفههای مقیاس بهرهمند گردند در نتیجه بهرهوری کل عوامل تولید در بنگاههای داخلی افزایش مییابد. از سوی دیگر آزادسازی تجاری از طریق افزایش واردات کاالهای واسطهای و انتقال دانش و تکنولوژی ظرفیت اقتصاد را برای جذب فناوریهای مؤثرتر تولید افزایش میدهد و منجر به رشد سریع بهرهوری میشود )نجارزاده و همکاران 1391(. کو و همکاران )1997( معتقد بودند که تجارت با استفاده از عوامل تسهیلکننده مانند سرمایهگذاری مستقیم خارجیان باعث انتشار دانش و پر شدن شکاف تکنولوژیک موجود میان کشورها و در نهایت منجر به رشد میشود. برخی دیگر از مطالعات مؤید برتری کشورهای دارای تخصص باالتر است. بر اساس نتایج حاصل از این قبیل مطالعات اقتصادهای دارای درجه بیشتر باز بودن تجاری و با تخصصگرایی
بررسی تأثیر جهانیشدن و آزادسازی تجاری... 157 بیشتر در صنایع فعال کارخانهای نسبت به اقتصادهای دارای درجه پایین باز بودن و تخصصگرایی رشد سریعتری خواهند داشت )رحیمیبروجردی 1385(. آزادسازی تجاری با پارامتر درجه باز بودن اقتصاد سنجیده میشود. سادهترین معیار برای درجه باز بودن اقتصاد بر مبنای جریانات تجاری است که در آن نسبت مجموع صادرات و واردات به تولید ناخالص مدنظر است )محمدوندناهیدی و جابریخسروشاهی 1389(. بیشتر مطالعات اقتصادی بهویژه مطالعات اقتصاددانان نئوکالسیک خاطرنشان میسازد که یک اقتصاد کامال آزاد به احتمال بسیار قوی نسبت به یک اقتصاد بهشدت مهارشده برتری دارد )حضارمقدم و عبدلی 1392(. پدر علم اقتصاد معتقد بود بازارهای آزاد با حفاظت از حقوق مالکیت آدام اسمیت 1 خصوصی و حضور حداقلی دولت منجر به توسعه و رشد اقتصاد و در نهایت توسعهیافتگی کشورها خواهند شد. این تفکر اسمیت هنوز هم بر اقتصاد جهان حاکم است و حرکت بهسمت آزادتر کردن اقتصاد گامی بهسمت توسعه محسوب میشود. بنابراین آزادی اقتصاد یکی از اصول مهم در ارزیابی توسعهیافتگی اقتصاد کشورهاست که نیروی اصلی برای جریان جهانیشدن میباشد و یکی از ارکان اصلی آن آزادسازی تجاری است که بهعنوان ابزاری مؤثر بر رشد بهرهوری و توسعه اقتصادی به کشورها توصیه میشود. بهطور کلی جهانیشدن را میتوان مترادف با آزادسازی اقتصادی در سطوح ملی و بینالمللی دانست. منظور از آزادسازی ملی خصوصیسازی کاهش مداخله دولت در اقتصاد و حرکت به سوی بازار آزاد میباشد و منظور از آزادسازی بینالمللی کاهش موانع بر سر راه تجارت کاالها و خدمات جریانات سرمایه و انتقال تکنولوژی است. با این تعریف از جهانیشدن تمام شاخصهای آزادی اقتصادی و نیز شاخصهای باز بودن تجاری و مالی در شمار شاخصهای جهانیشدن قرار میگیرند )طیبنیا و زندیه 1388(. ساالنه مؤسسات معتبری در دنیا اقدام به اندازهگیری شاخص آزادی اقتصاد کشورها مینمایند. یکی از مؤسسات معتبر در این زمینه بنیاد هرتیج است که در تعریف آزادی اقتصادی بیان میدارد که حق اساسی هر انسانی است بتواند بر کار و داراییاش نظارت داشته باشد. در یک 1. Adam Smih
158 فصلنامه سیاستهای مالی و اقتصادی شماره 14 در جامعه با اقتصاد آزاد افراد در کار تولید مصرف و سرمایهگذاری کامال آزادند. نقش دولت حمایت و محافظت از این آزادی است. در واقع دولت باید اجازه دهد نیروی کار سرمایه و کاالها آزادانه حرکت کرده و محدودیتی برای این آزادی ایجاد نکند. با مرور کلی بر ادبیات رایج در این راستا میتوان دو دیدگاه نظری را شناسایی کرد. استدالل آن حامیان اول دیدگاه که میکنند آزادسازی فضای شدن باز و تجاری کسبوکار منجر به افت و کاهش بهرهوری میشود. طرفداران این دیدگاه که بهطور عمده نگاهی درونگرا به موضوعات رشد بهرهوری و رشد اقتصادی دارند استدالل میکنند که سیاسته یا و مربوط به جهانی شدن منجر به رویارویی و رقابت نابرابر با فعاالن اقتصادی خارجی میشود و در نتیجه صنایع و بخشه یا تولیدی نوزاد در مراحل اولیه پیدایش دچار ورشکستگی میشوند. بنابراین در این میان نهتنها رشد اقتصادی رخ نمیدهد بلکه همزمان با وقوع رکود اقتصادی بحرانهایی نیز در سایر حوزههای اجتماعی سیاسی و امنیتی بهوجود میآید. دیدگاه دوم که درست در مقابل دیدگاه اول است اعتقاد دارد که سیاسته یا آزادسازی تجاری بهواسطه ایجاد رقابت بین بنگاهها کارایی اقتصادی را در کل اقتصاد افزایش میدهند بهاین وسیله تخصیص عوامل و منابع تولیدی را در بین بخشها بهبود بخشیده و ارزش تولید ناخالص ملی را افزایش میدهند )نجارزاده و همکاران 1391(. 2-2. پیشینه تحقیق محمدوندناهیدی و جابریخسروشاهی )1389( در تحقیقی به بررسی اثر درجه باز بودن اقتصاد جمعیت شاغل سرمایه انسانی و شدت سرمایه بر مدیریت بهرهوری نیروی کار در اقتصاد ایران با استفاده از روش ARDL برای سالهای )1354-1386( پرداختهاند. نتایج برآورد حاکی است که درجه باز بودن اقتصاد سرمایه انسانی و شدت سرمایه در بلندمدت تأثیر مثبت و معناداری بر بهرهوری نیروی کار دارند. صمصامی و داغمهچی فیروزجایی )1391( در مطالعهای اثر آزادسازی تجاری بر بهرهوری کل عوامل تولید بنگاههای صنعتی ایران را طی سالهای )1379-1383( و با استفاده از روش پانلی پویا )DPD( بررسی کردهاند. نتایج نشان میدهد که کاهش تعرفه موجب افزایش بهرهوری کل عوامل تولید بنگاههای صنعتی ایران شده است و اثر کاهش تعرفه بر بهرهوری
بررسی تأثیر جهانیشدن و آزادسازی تجاری... 159 با توجه به مشخصههای بنگاه متفاوت است بهطوریکه اثر نرخ تعرفه بر بهرهوری بنگاهه یا خصوصی قویتر از بنگاههای تحت مالکیت دولت است. نجارزاده و همکاران )1391( با بررسی اثر آزادسازی تجاری بر بهرهوری کل عوامل تولید در گروه منتخب کشورهای اسالمی برای سالهای نتایج این به استاتیک رسیدهاند )1985-2004( که در اغلب کشورهای منتخب ارتباط مستقیم و معناداری با بهرهوری کل عوامل تولید است. با استفاده از روش پانل آزادسازی تجاری دارای حضارمقدم و عبدلی )1392( در تحقیقی به بررسی آزادسازی تجاری بر بهرهوری بخش صنعت در اقتصاد ایران از طریق یک تابع هزینه ترانسلوگ و با استفاده از روش سیستم معادالت بهظاهر نامرتبط (SUR) برای دوره زمانی )1353-1385( پرداختهاند. نتایج نشان میدهد که یک درصد افزایش در حجم تجارت از طریق آزادسازی تجاری از یک طرف تولید در بخش صنعت را 47 درصد افزایش میدهد )اثر اولیه بهرهوری( و از طرف دیگر هزینههای تولید این بخش را 0/26 درصد کاهش خواهد داد )اثر دوگان بهرهوری(. گنگ )2008( به بررسی رابطه آزادسازی تجارت بهرهوری بازار و رشد بهرهوری در هند در دوره زمانی )1988-2006( با استفاده ازمدل TV-PSTR پرداخته است. نشان میدهد که تأثیرات آزادسازی بهجای دنبال کردن تغییر بزرگ و آنی مفروض قبلی پس از اصالحات فرایند انتقال آرام را دنبال میکند. در پاسخ به اصالحات تجاری اکثر صنایع که از کاهش اندازه بازار رنج میبرند هیچ تغییر یا سقوطی در رشد بهرهوری کل عوامل تجربه نکردند در حالیکه صنعت چرم بهعنوان صنعتی که بیشترین بهره را از مقیاسهای اقتصاد میبرد در پاسخ به اصالحات از رشد بزرگ اقتصادی بهرهوری کل عوامل برخوردار شد. مجید و همکاران )2010( رابطه میان آزادسازی تجاری و نرخ رشد بهرهوری کل عوامل تولید را در کارخانههای صنعتی پاکستان بین سالهای )1971-2007( از روش ARDL بررسی کردند. بر اساس نتایج ضریب متغیر باز بودن اقتصادی منفی و معنادار بوده که نشان میدهد سیاستهای آزادسازی تجاری دولت هنوز نتوانسته اثر قابل توجهی بر نرخ رشد بهرهوری کل عوامل تولید داشته باشد.
160 فصلنامه سیاستهای مالی و اقتصادی شماره 14 تپالو و خندلوال )2011( با بررسی رابطه آزادسازی تجارت و بهرهوری شرکت در هند در دوره زمانی )1987-2001( با استفاده از تکنیک گشتاورهای تعمیمیافته (GMM) به این نتیجه رسیدهاند که اصالح تجارت باعث افزایش بهرهوری در شرکتهای هندی میشود. مایرس و همکاران )2012( به بررسی رابطه جهانیشدن نوآوری و بهرهوری در شرکتهای تولیدی چین طی دوره زمانی )2005-2006( پرداختهاند. نتایج اثر مثبت ورودی نوآوری بر خروجی نوآوری و خروجی نوآوری بر بهرهوری را ثابت میکند. نتایج در همه بخشهای تولیدی اثرات مثبت نوآوری بر خروجی و سپس بر عملکرد شرکت را نشان میدهند. 3. روش تحقیق اطالعات استفاده شده در این تحقیق طی سالهای )2000-2013( از آمار رسمی منتشرشده توسط بانک جهانی جمعآوری شده است. پس از جمعآوری آمار و اطالعات و پردازش دادهه یا مورد نیاز تحقیق به تدوین الگوی رشد بهرهوری پرداخته میشود و در ادامه برای برآورد مدل از روش پانل با اثرات تصادفی کمک گرفته خواهد شد. 1-3. معرفی الگوی تحلیلی و متغیرها محققان مختلف عوامل متعددی را در تعیین بهرهوری کل عوامل تولید دخیل دانستهاند و هر یک از دیدگاه خود به بررسی این عوامل بر مسیر حرکت بهرهوری در کشورهای فوق پرداختهاند. در این بررسی از یک مدل رشد بهرهوری کل عوامل تولید که گسترشیافته مدل ارائه شده توسط کوون )1986( است استفاده میشود. بر اساس کوون )1986( مدل پایه رشد بهرهوری کل عوامل تولید بهصورت زیر است: RTFP i = β 0 +β1gop i +β2grd i + U i )1( i= هر زیرصنعت در تولید GOP i RTFP i نرخ رشد بهرهوری کل عوامل تولید صنعت i است بهطوریکه GRD i نرخ رشد سهام R D& در صنعت i است. رشد بازده در صنعت i است و نرخ
بررسی تأثیر جهانیشدن و آزادسازی تجاری... 161 هوانگ و وانگ )2004( با گسترش مدل ارائه شده توسط کوون )1986( مدل پایه رشد بهرهوری کل عوامل تولید را بهصورت زیر تصریح مینمایند: RTFP 0 1.I 2.Z 3.M U )2( آنها معتقدند که سه دسته متغیر بر رشد بهرهوری کل عوامل تولید تأثیر میگذارند. دسته اول )I( متغیرهایی هستند که ظرفیت جذب و اندازه اقتصاد را نشان میدهند که در این بین میتوان رشد تولید ناخالص داخلی را بهعنوان نمایندهای مناسب ذکر کرد. زیرا رشد تولید ناخالص داخلی )RGDP( حاکی از رشد ظرفیت و اندازه هر اقتصادی است و بهنظر میرسد که باید انتظار رابطهای مستقیم میان رشد توان اقتصاد با رشد بهرهوری داشت بهنحوی که: drtfp / drgdp 0 )3( دسته دوم متغیرهای کالن اقتصادی هستند که تغییرات )Z( آنها منجر به تغییر رشد بهرهوری میگردد. در این بین از متغیرهای متعددی میتوان نام برد اما یکی از مؤثرترین این متغیرها نسبت سرمایه فیزیکی به نیروی کار یا شدت سرمایه )RKAL( است که بسیاری از اقتصاددانان از آن بهعنوان متغیر مهم و مؤثر بر رشد بهرهوری استفاده نمودهاند. اگر موجودی سرمایه فیزیکی در اقتصاد دارای رشد بیشتری نسبت به نیروی کار باشد این امر موجب افزایش نسبت موجودی سرمایه فیزیکی به نیروی کار )شدت سرمایه( شده و سبب افزایش رشد بهرهوری کل عوامل میشود. بنابراین تأثیر این متغیر بر رشد بهرهوری نیز مثبت بهنظر میرسد: drtfp / drkal 0 )4( اما دسته سوم متغیرهایی هستند که به بخش تجارت خارجی مرتبط میباشند. در این مقاله از دو متغیر یکی برای نشان دادن درجه ادغام بینالمللی و جهانیشدن اقتصاد و دیگری برای اندازهگیری درجه باز بودن اقتصاد استفاده خواهد شد. جهت اندازهگیری درجه جهانیشدن اقتصاد از شاخص گروبل-لوید 1 کمک گرفته میشود: 1. Grobel- Loyd Index
162 فصلنامه سیاستهای مالی و اقتصادی شماره 14 GLI 1 M X / M X )5( این شاخص که بین صفر و یک است نشاندهنده درجه ادغام اقتصاد است بهنحویکه هرچه به صفر نزدیکتر باشد حاکی از درجه پایین ادغام و هرچه به یک نزدیکتر باشد نشان از درجه باالی ادغام آزادسازی اقتصاد کمک گرفته بینالمللی اقتصاد دارد. همچنین جهت اندازهگیری درجه باز بودن و از نسبت مجموع صادرات و واردات به تولید ناخالص داخلی )RXMG( میشود. در مجموع بهنظر میرسد افزایش دو شاخص فوق منجر به افزایش مراودات اقتصادی با تولیدکنندگان خارجی شده و فعاالن اقتصادی داخلی را با کاالهای جدید نوآوریهای تولید و روشهای نوین در تولیدهایی با سود بیشتر و هزینه کمتر آشنا میسازد که بهکارگیری این روشها میتواند به رشد بهرهوری داخلی منجر شود و بهرهوری داخلی را ارتقا دهد. پس میتوان انتظار رابطه مستقیم میان دو متغیر فوق با رشد بهرهوری داشت بهنحوی که: drtfp / drgli 0,dRTFP / drxmg 0 )6( بنابراین در مجموع میتوان مدل مربوط به رشد بهرهوری را به شکل زیر تصریح نمود: RTFP 0 1.RGRD 2.RKAL 3.RXMG 4.RGLI u )7( که در آن RFTP رشد بهرهوری کل عوامل تولید RGDP رشد تولید ناخالص داخلی RKAL رشد نسبت سرمایه به نیروی کار RXMG رشد نسبت مجموع صادرات و واردات به تولید ناخالص داخلی و RGLI رشد شاخص ادغام 4. برآورد الگو و نتایج تجربی بینالمللی میباشند. همانطور که پیشتر بیان شد هدف این پژوهش بررسی تأثیر جهانیشدن و آزادسازی تجاری بر رشد بهرهوری کل عوامل در دو گروه کشور 12 کشور خاورمیانه و شمال آفریقا )MENA( و 15 کشور عضو اتحادیه اروپا )EU15( در دوره )2000-2013( است. بنابراین جهت برآورد مدل مورد نظر در دو گروه کشور از روش پانل با اثرات تصادفی کمک گرفته میشود. برای برآورد مدل سه گام ضروری بهنظر میرسد ابتدا بررسی مانایی متغیرهای مورد نظر سپس
بررسی تأثیر جهانیشدن و آزادسازی تجاری... 163 تعیین روش دادگان ترکیبی یا دادگان و پانل همچنین انتخاب میان روش اثر تصادفی یا اثر ثابت گام آخر نیز تخمین الگو توسط روش مورد نظر. جهت استفاده از متغیرهای مورد نظر ابتدا باید مانایی آنها مورد بررسی قرار گیرد زیرا در غیر این صورت نتایج با احتمال گرفتار شدن در رگرسیون کاذب مواجه خواهند شد. بنابراین گام اول بررسی مانایی متغیرهای بهکار رفته در مدل مورد نظر است. در این راستا از کمک گرفته میشود. آنها معتقد بودند جهت این آزمون باید آزمون لین و لوین )1992( 1 مدل زیر برآورد گردد: i, i i, 1 i ij i, j i, j 1 li X X. X )8( پس از برآورد مدل فوق باید آزمون فرضیه زیر مورد بررسی قرار گیرد: H 0: i 0 )9( H 1: i 0 بهنحوی که اگر آماره محاسبهشده از آماره جدول کوچکتر باشد فرضیه وجود ریشه واحد برای آن متغیر قابل رد شدن نیست. نتایج آزمون فوق در جدول زیر آورده شده است: جدول 1. آزمون لین و لوین برای بررسی مانایی متغیرها گروه کشورها MENA RTFP -5/61 * RGDP -10/28 * RKAL -7/39 * RXMG 6/44 * RGLI -4/87 * EU -9/37 * -5/02 * -6/91 * -8/73 * -11/30 * مأخذ: نتایج تحقیق. بر اساس یافتههای فوق آماره محاسباتی مربوط به تمام متغیرها از مقدار بحرانی آنها بزرگتر بوده پس این آماره در ناحیه بحرانی قرار گرفته و فرضیه صفر مبنی بر وجود ریشه واحد رد شده است بر این اساس تمام متغیرها جهت استفاده در روش پانل دیتا مانا میباشند. 1. Lin & Levin
164 فصلنامه سیاستهای مالی و اقتصادی شماره 14 جهت برآورد مدل (Panel Daa) مورد نظر ابتدا باید از بین روش دادههای ترکیبی Daa) (Pooling و روش دادههای یکی انتخاب شود که در این بین از آزمون کمک گرفته لیمر F میشود. با استفاده از مجموع مربعات باقیمانده مقید )RRSS( حاصل از تخمین مدل ترکیبی و مجموع مربعات باقیمانده غیرمقید )URSS( حاصل از تخمین رگرسیون درونگروهی میتوان آماره N-1,N(T-1)-K F لیمر را چنین نوشت: (RRSS-URSS)/(N-1) F= ~F )10( (URSS)/(NT-N-K) در آزمون F لیمر فرضیه H 0 یعنی یکسان بودن عرض از مبدأها )روش ترکیبی( در مقابل فرضیه مخالف )1 H( یعنی ناهمسانی عرض از مبدأها )روش دادههای تابلویی( قرار میگیرد. بنابراین در صورت رد فرضیه H 0 روش دادههای تابلویی پذیرفته میشود. در جدول )2( نتایج مربوط به آماره F لیمر آورده شده است. همچنین نتایج مربوط به آزمون هاسمن برای انتخاب بین روش اثرات ثابت و اثرات تصادفی در جدول زیر آورده شده است. مأخذ: نتایج تحقیق. جدول 2. نتایج آزمونهای لیمر و هاسمن MENA EU آزمون F Leamer 723/ 41 1409/ 33 Husman -2/ 03-2/ 45 نتایج آزمون لیمر برای هر دو گروه کشور حاکی از آن است که روش دادهه یا پانل( Daa (Panel بر روش دادههای ترکیبی Daa) (Pooling ارجحیت دارد. همانطور که پیشتر گفته شد پس از انتخاب روش دادههای پانل باید میان روش اثرات ثابت و تصادفی یکی انتخاب گردد که نتایج آزمون هاسمن نیز در هر دو گروه رأی به روش اثرات تصادفی میدهد بنابراین بر اساس مطالب قبلی باید تحلیلها را بر اساس روش اثرهای تصادفی انجام داد. در جدول )3( نتایج حاصل از برآوردها آورده شده است:
بررسی تأثیر جهانیشدن و آزادسازی تجاری... 165 مأخذ: نتایج تحقیق. جدول 3. نتایج حاصل از روشهای اثر تصادفی برای گروه کشورهای MENA Prob. ضریب متغیرهای مستقل عرض از مبدأ -6/ 171 0/ 246 RGDP 0/ 916 0/ 001 RKAL 0/ 703 0/ 000 RXMG 0/ 081 0/ 075 RGLI 0/ 114 0/ 009 نتایج حاصل از برآورد مدل برای گروه کشورهای MENA نشان میدهدکه رشد تولید ناخالص داخلی تأثیری مستقیم و معنادار بر رشد بهرهوری در این کشورها دارد. همچنین شدت سرمایه نیز قادر است رشد بهرهوری را بهبود دهد. نتایج درباره آزادسازی اقتصاد نشان میدهد که افزایش شاخص جهانیشدن منجر به رشد بهرهوری در این کشورها میشود که ضریب این متغیر مثبت و معنادار است. از سوی دیگر درجه باز بودن اقتصاد هرچند مثبت است اما هم مقدار کوچکتری داشته و هم در سطح 10 درصد معنادار میباشد. بنابراین بهنظر میرسد سهم جهانیشدن و آزادسازی اقتصاد در بهبود رشد بهرهوری در این کشورها هرچند مهم اما کمتر از تأثیر افزایش تولید ناخالص داخلی و افزایش شدت سرمایه است. مأخذ: نتایج تحقیق. جدول 4. نتایج حاصل از روشهای اثر تصادفی برای گروه کشورهای EU Prob. ضریب متغیرهای مستقل عرض از مبدأ 15/ 423 0/ 011 RGDP 0/ 391 0/ 000 RKAL 0/ 064 0/ 000 RXMG 0/ 758 0/ 031 RGLI 1/ 091 0/ 004 نتایج برآورد مدل برای کشورهای اتحادیه اروپا )EU( نیز حاکی از آن است که رشد تولید ناخالص داخلی و افزایش شدت سرمایه تأثیری مثبت و معنادار بر رشد بهرهوری در این کشورها داشته بهنحوی که افزایش توان تولید و افزایش شدت سرمایه رشد بهرهوری در این
166 فصلنامه سیاستهای مالی و اقتصادی شماره 14 کشورها را درپی داشته است. از سوی دیگر افزایش درجه آزادسازی اقتصاد و جهانیشدن کمک شایانی به رشد بهرهوری در این کشورها داشته نحوی که ضریب هر دو متغیر مثبت و معنادار است هرچند ضریب شاخص جهانیشدن بینالمللی در رشد بهرهوری در کشورهای مذکور دارد. بزرگتر بوده و نشان از تأثیر بیشتر ادغام با مقایسه نتایج برآورد دو گروه کشور میتوان به یافتههای ارزشمندی دست یافت. رشد تولید ناخالص داخلی و افزایش شدت سرمایه هرچند در هر دو گروه کشور تأثیر مثبتی بر رشد بهرهوری داشته اما این ضرایب برای کشورهای گروه MENA بزرگترند. بنابراین بهنظر میرسد یکی از مشکالت این کشورها کوچک بودن قدرت تولید است بهنحوی که هرگونه افزایش در توان و ظرفیت اقتصاد آنها این کشورها را در استفاده از بازده فزاینده نسبت به مقیاس کمک نموده که این خود منجر به رشد بهرهوری خواهد شد. از سوی دیگر ضریب شدت سرمایه نیز در کشورهای گروه MENA بزرگتر است بنابراین افزایش سرمایه در این کشورها نسبت به کشورهای گروه میتواند EU بهرهوری را بیشتر ارتقا دهد. به این دلیل سرمایه در کشورهای اتحادیه اروپا به مرز اشباع نزدیک شده در صورتیکه کشورهای گروه MENA دچار اغلب از کمبود سرمایه هستند و افزایش آن میتواند تأثیر بهسزایی در ارتقای تکنولوژی و رشد بهرهوری داشته باشد. همچنین ضریب دو متغیر آزادسازی تجاری و جهانیشدن هرچند برای هر دو گروه کشور مثبت است اما این ضرایب برای کشورهای عضو اتحادیه اروپا بزرگتر از کشورهای گروه MENA میباشند. بهعبارت دیگر افزایش درجه آزادسازی تجاری و جهانیشدن کمک بیشتری به رشد بهرهوری در کشورهای اتحادیه اروپا نسبت به کشورهای گروه MENA داشته است. شاید یکی از مهمترین دالیل اثر کوچک آزادسازی تجاری و جهانیشدن در کشورهای گروه MENA را باید در سبد تجارت آنها جستجو نمود. با جستجو در سبد تجارت این کشورها میتوان دریافت اتکای بخش مهمی از تجارت این کشورها به فروش نفت بوده که افزایش این صادرات نتوانسته به رشد بهرهوری در این کشورها کمک نماید. بر این اساس چند نتیجه اساسی از نتایج این برآوردها میتوان استخراج نمود. نخست آنکه تأثیر رشد تولید ناخالص و شدت سرمایه بر بهرهوری در کشورهای گروه MENA
بررسی تأثیر جهانیشدن و آزادسازی تجاری... 167 از اهمیت باالیی برخوردار بوده و کوچک بودن ظرفیت اقتصاد عدم استفاده از صرفهه یا مقیاس و پایین بودن شدت سرمایه از مهمترین دالیل پایین بودن بهرهوری در کشورهای مذکور است. از سوی دیگر هرچند آزادسازی تجاری و جهانیشدن تأثیر مثبتی بر رشد بهرهوری در هر دو گروه کشور داشته اما این ضریب در کشورهای گروه MENA پایین است که شاید یکی از دالیل آن را بتوان در ترکیب صادرات و واردات این کشورها جستجو نمود که بخش عمده صادرات و واردات آنها را کاالهای با تکنولوژی پایین و بهویژه مواد اولیهای تشکیل میدهد که عمدهترین آن نفت است. بنابراین تجارت این کاالها در مقایسه با کشورهای اتحادیه اروپا چندان نتوانسته به رشد بهرهوری در این کشورها منجر شود. 5. نتیجهگیری هدف اصلی این تحقیق بررسی اثر جهانیشدن و آثار آزادسازی تجاری بر رشد بهرهوری کل عوامل تولید در دو گروه کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا )MENA( و کشورهای عضو اتحادیه اروپا )EU( در دوره زمانی )2000-2013( است. بهاین منظور از روش پانل دیتا الگوی مورد نظر تخمین زده شد. بهطور کلی نتایج حاصل از مدل عبارتند از: در گروه کشورهای MENA رشد تولید ناخالص داخلی و شدت سرمایه تأثیری مستقیم و معنادار بر رشد بهرهوری در این کشورها دارد. همچنین افزایش شاخص جهانیشدن منجر به رشد بهرهوری در این کشورها میشود که ضریب این متغیر مثبت و معنادار است. بهنظر میرسد سهم جهانیشدن و آزادسازی اقتصاد در رشد بهبود بهرهوری در این کشورها هرچند مهم اما کمتر از تأثیر افزایش تولید ناخالص داخلی و افزایش شدت سرمایه است. در کشورهای اتحادیه اروپا )EU( رشد تولید ناخالص داخلی و افزایش شدت سرمایه تأثیری مثبت و معنادار بر رشد بهرهوری در این کشورها داشته است. همچنین افزایش درجه آزادسازی اقتصاد و جهانیشدن منجر به رشد بهرهوری در این کشورها میشود بهنحوی که ضریب هر دو متغیر مثبت و معنادار است. مقایسه نتایج برآورد دو گروه کشور نشان میدهد که ضریب دو متغیر آزادسازی تجاری و جهانیشدن هرچند برای هر دو گروه کشور مثبت است. اما این ضرایب برای کشورهای عضو اتحادیه اروپا بزرگتر از کشورهای گروه MENA میباشند بهعبارت دیگر افزایش درجه
168 فصلنامه سیاستهای مالی و اقتصادی شماره 14 آزادسازی تجاری و جهانیشدن کمک بیشتری به رشد بهرهوری در کشورهای اتحادیه اروپا نسبت به کشورهای گروه MENA داشته است. منابع جانسون بریان هولمز کیم و مالنی کرکپاتریک )1379( شاخص آزادی اقتصادی سال 1999 ترجمه و تلخیص محمد ابراهیم امین مجله برنامه و بودجه شماره 48 صص 105-134. حضارمقدم نسرین و قهرمان عبدلی )1392( "بررسی اثرات آزادسازی تجاری بر بهرهوری بخش صنعت" فصلنامه راهبرد اقتصادی سال 2 شماره 4 صص 37-38. رحیمیبروجردی علیرضا )1385( "مطالعهای نظری و کاربردی پیرامون درجه باز بودن تجاری در کشورهای در حال توسعه" فصلنامه پژوهشهای اقتصادی سال 6 شماره 23 صص 163-182. شاهآبادی ابوالفضل )1386( "اثر سرمایهگذاری مستقیم خارجی تجارت بینالملل و سرمایه انسانی بر بهرهوری کل عوامل اقتصاد ایران" دوفصلنامه علمی- پژوهشی جستارهای اقتصادی سال 4 شماره 7 صص 99-128. صمصامی حسین و عذرا داغمهچیفیروزجایی )1391( "اثر آزادسازی تجاری بر بهرهوری کل عوامل تولید )با بنگاهها تأکید بر نرخ تعرفه(" فصلنامه پژوهشنامه اقتصادی )رویکرد اسالمی- ایرانی( سال 12 صص شماره 44.147-173 طیبنیا علی و رضوان زندیه )1388( "اثرات فرایند جهانیشدن اقتصادی ایران سال 13 شماره 38 صص 53-96. کلباسی حسن و عبدالمجید جالئی )1381( "بررسی اثرات فصلنامه پژوهشهای اقتصادی ایران شماره 11 صص 114-128. بر تورم در ایران" فصلنامه پژوهشهای جهانیشدن بر تجارت خارجی ایران" محمدوندناهیدی محمدرضا و نسیم جابریخسروشاهی )1389( "بررسی اثر درجه باز بودن اقتصاد جمعیت شاغل سرمایه انسانی و شدت سرمایه بر روی مدیریت بهرهوری مدیریت صنعتی دانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد اسالمی واحد سنندج سال 5 شماره 12 صص نیروی کار در اقتصاد ایران" فصلنامه.90-105 نجارزاده رضا و سیما تمناییفر )1390( "اثر آزادسازی تجاری بر بهرهوری کل عوامل تولید در گروه منتخب کشورهای سازمان همکاری اسالمی" فصلنامه اقتصاد و تجارت نوین شمارههای 25 و 26 صص 53-72. نجارزاده رضا تمناییفر سیما و یحیی گلی )1391( "بررسی اثر آزادسازی تجاری بر بهرهوری کل عوامل تولید در گروه منتخب کشورهای اسالمی" فصلنامه اقتصاد مقداری )بررسیهای اقتصادی سابق( دوره 9 شماره 2 صص 129-152.
بررسی تأثیر جهانیشدن و آزادسازی تجاری... 169 Coe, D.; Helpman, E. & A. Hoffmaiser (1997), "Norh Souh R & D Spillovers", he Economic Journal, Vol. 107. Harrison, A. (1996), "Openness and Growh: A Times Series, Cross- Counry Analysis for Developing Counries", Journal of Developmen Economics, Vol. 48, PP. 419-447. Hwang, I & E. Wang (2004), "Does Openness o Trade Affec Toal Facor Produciviy Growh: Evidence from 45 Japanese Manufacuring Indusrie", Journal of Economic Research, Vol. 9, PP. 147 173. Geng, N. (2008), Trade Liberalizaion, Marke Efficiency and Produciviy Growh: A Smooh Transiion Approach on Indian Firms, Deparmen of Economics, UCSC. Giddens, A. (1990), he Consequences of Moderniy, Combridge: Poliy Press. Kwon, J. K. (1986), "Capial Uilizaion, Economies of Scale and Technical Change in he Growh of Toal Facor Produciviy", Vol. 24, PP. 75 89. Majeed, S.; Ahmed, Q. & M. Bu (2010), "Trade Liberalizaion and Toal Facor Produciviy Growh (1971-2007)", Pakisan Economic and Social Review, Vol. 48, No.1, PP. 61-84. Mairesse, J.; Mohnen, P.; Zhao, Y. & F. Zhen (2012), "Globalizaion, Innovaion and Produciviy in Manufacuring Firms: A Sudy of Four Secors of China", ERIA Discussion Paper Series, 10. Nghiem, H. S. & T. Coelli (2001), "The Effec of Incenive Reforms Upon Produciviy: Evidence from he Vienamese Rice Indusry", CEPA Working Papers, Vol. 3, School of Economics Sudies, Universiy of New England, Armidale, Ausralia. Nishimizu, M & G. Page (1991), Trade Policy, Marke- Orienaion and Produciviy Change in Indusr, In jame.de.melo and Ander Sapir, Trade and Economic Reform, Basill Blackwell, Cambridge. Romer, P. (1992), "Two Sraegies for Economic Developmen: Using Ideas and Producing Ideas", World Bank Conference on Economic Developmen, he World Bank, Washingon DC. Romer, P. (1995), Commenc and discussion, Working Papers on Economic Aciviy, Vol. 1, PP. 313-320. Topalova, P & A. Khandelwal (2011), "Trade Liberalizaion and Firm Produciviy: he Case of India", he Review of Economics and Saisics, Vol. 93, No. 3, PP. 995-1009. Vaya, E.; Lopez Bazo, E.; Moreno, R. & J. Surinach (2004), Growh and Exernaliies across Economics: An Emprical Sing Spaial Economerics, Dp. Of Economics, Saisics and Spanish Economy, Universiy of Barcelona.
170 فصلنامه سیاستهای مالی و اقتصادی شماره 14